{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
حتی مغازه دار هم میداند که زخم های ما بی شمار است بقیه پولمان را چسب زخم میدهد...
دلتنگی هموون مکثی ِ که رو اسمش می کنی وقتی شماره های گوشیت رو میای پایین ...
وقتی عشقت تنهات گذاشت نگران خودت نباش که بدون اون چیکارمیکنی شرمنده دلت باش که یه باره دیگه بهت اعتمادکرد...
گاهی احساس می کنم روی دست خدا مانده ام.. خسته اش کردم.. خودش هم نمی داند با من چه کند.
حتي کشتي هاي مسافربري وقت رفتن سوت ميکشند... من تنهابندري هستم که بي خبر ترک شده ام....
بازنده منم که در را باز میگذارم.... شاید روزی بازگردی.... دزدهم که بیاید چیز مهمی برای بردن نمیابد مهم من بودم که تو بردی!!!!!!!
بَعضـ ـــی وَقـ ـــت هـ ـــا دِلـَ ـــم میـ ـــخواد ، مُحـ ـــکـَ ـــم بِایستَـ ـــم وَ بِگَـ ـــم: نـــــَ ــــــه قـ ـــاطـ ـــیِ دُنیـ ـــا نِمیشَـ ـــم
به سلامتی کسی که وقتی بغلش کردم تمام تنم لرزید ! نه واسه خوشحالی یا عشق بازی !واسه ترس از فردای بدون او....
خوابم نمي برد به همه چيز فكر كرده ام...... بيشتر به تو و ميدانم خوابي و قبل از بسته شدن چشمهايت به همه چيز فكر كرده اي ... جزمن
خيلي بي رحمي پسر...! تو كه ميدونستي روز من چه جوري قشنگ ميشه... پس چرا نميذاري ديگه صداتو بشنوم؟؟؟
اي كاش اون روز كه دوستم بهم گفت:خاك تو سرت!اينقدر پرروش نكن. بهش نميگفتم:خفه شو... اي كاش....!
خـیـــلـــى بـــده احــســاس کــنــى مــثــل دارویــى فقط وقت نیاز ازت استفاده کنند . . .
وقتی که ازهم جداشدیم گفت مابه دردهم نمیخوریم ولی هیچ وقت نفهمید که من اونو واسه دردام نمیخوام
بهش گفتم چرا احساستو نشونم نمیدی چرا نمیگی دوسم داری حالا هر روزتو اس ام اساش میگه دوست دارم ولی انگار از روی اجباره نمیگفت سنگین تر بودم
چهار حرفه ولی از بس سوختیم و ساختیم دیگر وجودی برایمان نمانده
سرخوشانه میخندم شوخی می کنم سربه سرت می گذارم وتونمی دانی... چقدرسخت است احساس خفگی کردن پشت این نقاب لعنتی...
حتی مغازه دار هم میداند که زخم های ما بی شمار است بقیه پولمان را چسب زخم میدهد...
دلتنگی هموون مکثی ِ که رو اسمش می کنی وقتی شماره های گوشیت رو میای پایین ...
وقتی عشقت تنهات گذاشت نگران خودت نباش که بدون اون چیکارمیکنی شرمنده دلت باش که یه باره دیگه بهت اعتمادکرد...
گاهی احساس می کنم روی دست خدا مانده ام.. خسته اش کردم.. خودش هم نمی داند با من چه کند.
حتي کشتي هاي مسافربري وقت رفتن سوت ميکشند... من تنهابندري هستم که بي خبر ترک شده ام....
بازنده منم که در را باز میگذارم.... شاید روزی بازگردی.... دزدهم که بیاید چیز مهمی برای بردن نمیابد مهم من بودم که تو بردی!!!!!!!
بَعضـ ـــی وَقـ ـــت هـ ـــا دِلـَ ـــم میـ ـــخواد ، مُحـ ـــکـَ ـــم بِایستَـ ـــم وَ بِگَـ ـــم: نـــــَ ــــــه قـ ـــاطـ ـــیِ دُنیـ ـــا نِمیشَـ ـــم
به سلامتی کسی که وقتی بغلش کردم تمام تنم لرزید ! نه واسه خوشحالی یا عشق بازی !واسه ترس از فردای بدون او....
خوابم نمي برد به همه چيز فكر كرده ام...... بيشتر به تو و ميدانم خوابي و قبل از بسته شدن چشمهايت به همه چيز فكر كرده اي ... جزمن
خيلي بي رحمي پسر...! تو كه ميدونستي روز من چه جوري قشنگ ميشه... پس چرا نميذاري ديگه صداتو بشنوم؟؟؟
اي كاش اون روز كه دوستم بهم گفت:خاك تو سرت!اينقدر پرروش نكن. بهش نميگفتم:خفه شو... اي كاش....!
خـیـــلـــى بـــده احــســاس کــنــى مــثــل دارویــى فقط وقت نیاز ازت استفاده کنند . . .
وقتی که ازهم جداشدیم گفت مابه دردهم نمیخوریم ولی هیچ وقت نفهمید که من اونو واسه دردام نمیخوام
بهش گفتم چرا احساستو نشونم نمیدی چرا نمیگی دوسم داری حالا هر روزتو اس ام اساش میگه دوست دارم ولی انگار از روی اجباره نمیگفت سنگین تر بودم
چهار حرفه ولی از بس سوختیم و ساختیم دیگر وجودی برایمان نمانده
سرخوشانه میخندم شوخی می کنم سربه سرت می گذارم وتونمی دانی... چقدرسخت است احساس خفگی کردن پشت این نقاب لعنتی...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}